پارس مدیا نیوز- با خیل عوضیها(Assholes) که در گوشهوکنار زار و زندگیمان مثل بختک میافتند و خیمه میزنند چه باید کرد؟
رابرت ساتون، استاد روانشناسی دانشگاه استانفورد بعد از سالها فکر کردن، مشاهده، مطالعه و درگیر این سوال بودن کتاب راهنمایی نوشته تا چطور در میان این همه عوضی که ما را احاطه کردند، نجات پیدا کنیم و نشکنیم و فرو نریزیم.
ساتون اول از همه آدم عوضی را تعریف میکند تا این صفت را هم مثل نقلونبات خرج همه نکنیم: آدم عوضی، کسی است که مدام شما را تحقیر میکند، در مواجهه با او تهی از هرگونه انرژی مثبت میشوید، با رفتارش به شما بیاحترامی کرده و سرکوبتان میکند. خلاصهاش اینکه باعث میشود احساس کنید یک تکه آشغالاید.
برخلاف تصور رایج، آدم عوضی همیشه اینطور نیست که شما را نادیده میگیرد. اتفاقا برعکس…خیلی وقتها درست مثل بختک، رو سر زندگیتان میافتد و همهجا شما را تعقیب و دنبال میکند و همهجا دنبال تحقیر و تمسخر و آزار رساندن به شماست.
ساتون میگوید در این جهان دو جور عوضی داریم: عوضیهای موقت و آنها که انگار در جهلمرکباند، تا ابد عوضیاند و بس. او میگوید بسیاری از ما در دورهها و موقعیتهایی در زندگی به شکل موقت، عوضیبازی درمیاریم و به زندگی و روان دیگری آسیب میزنیم. بنابراین خیلی نباید احساس منزه بودن کرد که انگار عوضیها همیشه گروه قلیلیاند با حداکثر فاصله از ما…اما خب عدهی دیگری هستند که اصلا عوضیبازی و تحقیر و تمسخر و زورگویی و آزار به دیگران، رویه همهی عمرشان است و با لهکردن دیگران، بالا میروند و اعتبار کسب میکنند و ارضا میشوند. نمونه مشخصاش، زباله انسانی است.
اما بدی ماجرا اینجاست که خیلی از این ساکنان ابدی عوضیگری، نهتنها با انتقاد و هو کردن مواجه نمیشوند، بلکه تشویق هم میشوند: نمونه بارزش استیو جابز که تعریف کلاسیک آدم عوضی و آزارگر بود.
بعضی از توصیههای این استاد روانشناسی برای مقابله با خیل عوضیها از این قرار است:
– تا میتوانید عوضی را نادیده بگیرید، محل نگذارید و دم به تلهی بازیاش ندهید. با هر نادیده گرفتن، پتکی بر سروکلهی عوضی و مرض آزارگریاش میکوبید.
– اگر در محیط کار با رئیس عوضی روبرویید، همهی تلاشتان را بکنید که خود را به بخش دیگری منتقل کنید و تماس با عوضی را به حداقلیترین شکل ممکن برسانید.
– یادتان نرود بهویژه در محیطکار برای مقابله با عوضی، به اتحاد جمعی نیاز دارید. آرام آرام علیه کثافت او، مدرک و ادله و پروندهسازی کنید، آدمهای دیگر را با خود همراه کنید و یادتان باشد معمولا یک نفره نمیشود از پس عوضی، بهویژه وقتی سمت و منصب داشته باشد، برآمد.
-بیسروصدا عوضی را منزوی و فریز کنید. این استراتژی بهویژه در مواجهه با کسانی که قدرت بیشتر و منصب بالاتر از شما ندارند، خیلی جواب میدهد.
ساتون میگوید در استانفورد هم مثل همه محیطهای کاری و بهویژه آکادمیک دیگر، تا دلتان بخواهد عوضی آزارگر فراوان است. از شر خیلی از آنها نمیشود خلاص شد و اخراجشان کرد. پس بیسروصدا آنها را منزوی میکنیم.
«اتفاقی» فراموش میکنیم آنها را به گردهماییها و مراسم و قهوهنوشی دورهمی دعوت کنیم،
«اتفاقی» وسط وراجی آنها باید سالن را ترک کنیم و بریم با یکی دیگر خوشوبش کنیم،
«اتفاقی» نمیشنویم چی گفتند، لبخند سرد از روی ادب میزنیم و درگیر مکالمه نمیشویم و رد میشویم و میرویم.
– ساتون میگوید هیچ چیزی در جهان کاملا منزه نیست. اینجا هم نمیتوان بود. با کسی که مدام و همیشه عوضی است و آزار میرساند و سرکوب میکند، گاهی باید عین خودش رفتار کرد و «دستها را کثیف کرد.» اگر از او آتو دارید، وسط بیاندازید و بیاعتبارش کنید.
میگوید سالها بررسی او نشان میدهد بعضی ساکنان ابدی عوضیگری، فقط و فقط وقتی عقب میکشند که عین خودشان با آنها رفتار کرد.
ساتون میگوید بعضی دلایل عوضیبازیهای موقت، خیلی ساده و قابل حلاند.
یکیاش کمبود خواب است، تحقیق نشان میدهد کمبود خواب مدام میتواند خیلی ساده از آدم معقول، یک عوضی تمامعیار بسازد. بنابراین برنامه بریزید و تلاش کنید درست و باکیفیت و بهاندازه کافی بخوابید و بیخود به آزارگر و بختک زندگی مردم تبدیل نشوید. و همیشه یادتان باشد، عوضی در نهایت بازنده است، برای اینکه بیدلیل آزار میرساند و موجب رنج و درد دیگری میشود. چنین آدمیزادی در کوتاهمدت شاید موفق باشد، اما در افق طولانیتر همیشه مصداق آدم بازنده و تنها و ذلیل است